مدتی پیش کتاب The gene, an intimate historyرا خواندم و البته در پست «سوالاتی برای دوباره پرسیدن» کوتاه از آن نوشتم. از خود کتاب که نه، از گوشهای از اثرهایش روی من.
مایکل پورتر و مفهوم رقابت
رقابت چیست؟ اگر از ما چنین سوالی را بپرسند چه تصویری در ذهنمان نقش میبندد؟
تصویر دو حیوان درنده که بر سر فرمانروایی یک قلمرو در افتادهاند؟
تصویر کریس رونالدو و لیونل مسی؟
تصویر کنکور و هزاران داوطلبی که پشت صندلیهای حوزههای امتحانی نشستهاند؟
چه تصویری؟
***
یکی از مشهورترین افرادی که در زمینه استراتژی فعالیت میکند، مایکل پورتر است.
متخصص کیست؟ (یک تعریف خودمانی)
متخصص چه کسی است؟ تعریف تخصص چیست؟ اگر نخواهیم درگیر تعریفهای رسمی شویم و یک شاخص غیررسمی برای تخصص داشته باشیم، آن شاخص چیست و از کجا بفهمیم متخصص هستیم؟
***
بحث تخصص که به میان میآید معمولاً تصویری سنتی در ذهن بیشتر ما نقش میبندد.
فراانسان
-به ندرت- در زندگیات انسانهایی میبینی که دلت میخواهد آنها را «فراانسان» بخوانی.
فراانسان البته در نظر من تعریف میشود. من که احتمالاً خودم را انسان دانستهام و حالا با این پدیده که مواجه میشوم، میگردم و میگردم تا نامی برایش بگذارم و بشناسمش.
المان وجودی (تأملی بر نشست مارک زاکربرگ با سناتورها و نمایندگان کنگره آمریکا)
بخش اول:
حتماً در خبرها پیرامون نشست مشترکی که در دو روز متوالی با حضور مارک زاکربرگ و تعدادی از سناتورها (روز اول) و نمایندگان مجلس آمریکا (روز دوم) برگزار شد شنیدهاید.
عرضه اسپاتیفای در بورس: دریچهای به فهم اقتصاد دیجیتال
یکی از اخبار مهم در هفتهای که گذشت، عرضه سهام شرکت اسپاتیفای (Spotify) در بازار بورس نیویورک بود. هم اکنون که درباره این خبر مینویسم این شرکت چیزی در حدود ۲۶ میلیارد دلار میارزد که عدد خیرهکنندهای است و خود گویای آیندهای است که برای شرکتی همچون اسپاتیفای سرمایهگذران و تحلیلگران در سر میپرورند.
داستان استاد جوان و یک نکته
جدیترین بازدیدهای دانشگاهیمان را با او رفتیم. استادی که هنوز در نظر خیلیها ناتمام استاد بود شاید. جوی در میان ما دانشجویان بود که حتی دانشیاران را هم تمام و کمال استاد حساب نمیکردیم چه به رسد به او که هنوز دکترایش را هم نگرفته بود و به تبعیت از همین موضوع، در کلاسها با واژه مهندس خطاب میشد.
سه دغدغه؛ هدیه بیماری روزهای آغازین سال
بیمار شدم. به همین سادگی و به همین سرعت و بارها در این چند روز این جمله حکیمانه برایم تکرار شد که درد با خروار میآید و با مثقال میرود.
از زامبی فلسفی تا زامبی درون
نمیدانم چقدر به بحث خودآگاهی یا Consciousness علاقهمند هستید. همین که چطور میشود ما انسانها دنیا را این گونه که هست تجربه میکنیم و به تجربه کردن آن (مثل این که) آگاه هستیم و میدانیم در درون ذهنمان چه میگذرد.
خیلی دور خیلی نزدیک (یک رهبر دیجیتالی چگونه با شما ارتباط برقرار میکند؟)
مدتی پیش و ناگهانی هوس کردم که فیلم کلاهقرمزی و پسرخاله را ببینم. جدای از بار نوستالژی فراوان این تجدید خاطره، دوست داشتم این فیلم را بهانهای قرار دهم درباره موضوعی در باب انتخاب استراتژی ارتباطی یک رهبر دیجیتالی با مخاطبان که البته این فیلم تنها جرقهای زد برای پرداختن به آن.
آخرین دیدگاهها