هدر خبرنامه عضو شوید

پادکست‌ به زبان انگلیسی (به انتخاب من)

پادکست به زبان انگلیسی

منبع عکس

در این نوشته قصد دارم به معرفی تعدادی پادکست بپردازم، که احساس می‌کنم نقش بسیار مفید و موثری برای من داشته‌اند. البته پادکست‌هایی که این جا معرفی می‌کنم به زبان انگلیسی‌اند و خب این باعث شده علاوه بر این که در زمینه‌های مورد علاقه‌ام و از زبان افراد متخصص و دوست‌داشتنی، چیزهای بسیاری یاد بگیرم، به تقویت زبان انگلیسیم هم کمک شایانی شود.

یک نکته‌ای هم که در همین ابتدا خوب است به آن اشاره کنم این است که عمده این پادکست‌ها گفت‌وگو محورند و معمولاً گفت‌وگوها هم بین یک میزبان و یک میهمان شکل می‌گیرد.

من ارتباط خیلی خوبی با این نوع پادکست‌ها برقرار می‌کنم، احساس می‌کنم حضور تنها دو نفر سبب می‌شود گفت‌وگوها عمیق‌تر شوند و نکات درونی‌تر و پُرتری دست‌مان را بگیرد.

البته این شاید به ذات خود من هم بر می‌گردد؛ این که در زندگی عادی خودم هم گفت‌وگوهای دونفره (نهایتاً سه‌نفره) را بسیار ارزش‌مندتر می‌یابم. از زمانی که خودم را می‌شناسم ترجیحم حضور در جمع‌های خلوت‌تر بوده و این خصلت مطمئنا اثر خودش را در انتخاب این پادکست‌ها گذاشته است. گفتم که بعداً جای گله نباشد.

می‌دانید خلاصه‌ بخواهم بگویم، این نوع گفت‌وگوها اجازه ریشه‌ زدن می‌دهد و ثمره چنین ریشه‌هایی (حداقل برای من) بسی شیرین‌تر و ماندگارتر است.

اما چرا پادکست گوش می‌دهم؟

احتمالاً اگر خواننده دیرپای این وبلاگ بوده باشید، می‌دانید که مدیوم مورد علاقه من کتاب است.

ناوال راویکانت که قبلا در گوشه‌ای از پست «آیا می‌شود مجبور نبود؟» به او اشاره کرده‌ام، در یکی از مصاحبه‌‌هایش (اگر اشتباه نکنم با تیم فریس)، مطلبی با این مضمون می‌گوید که اگر کسی بتواند کتاب (به صورت عمیق و همراه با تفکر) بخواند و تا حدی ریاضی بلد باشد، موضوعی در دنیا نیست که نتواند خودش یاد بگیرد و به مدرسه و دانشگاه هم نیازی نخواهد داشت.

من عجیب با این صحبت ناوال هم‌ذات‌پنداری کردم. امروز که به سبب علاقه‌‌ و کارم به دنیاهای (به ظاهر مختلف) استراتژی، اقتصاد، سیاست، کسب‌وکار و مالی و سرمایه‌گذاری سر می‌زنم، این باورم بسیار تقویت شده که خواندن به همراه تفکر نقادانه و تجزیه و تحلیل در کنار جعبه‌ابزاری از ریاضی (که گاه‌گاهی به کار می‌آید) هر آن چه می‌خواهی را در دست‌رس می‌کند. (حتی تخصصی‌ترین رشته‌ها را)

البته شاید بد نباشد به این دو، زبان انگلیسی کارراه‌انداز را هم اضافه کنیم.

تاکید می‌کنم «کارراه‌انداز» تا این تصور پیش نیاید که به چیز عجیب و غریبی نیاز داریم برای آن که به دنیای گسترده‌تر کتاب‌ها و شنیدنی‌های آن، پا بگذاریم. مثل هر چیز دیگری با اندکی ممارست، می‌توان به سطح قابل‌قبولی در این زمینه رسید.

گاهی فکر می‌کنم تنفری که برخی از نامعلمان و سیستم آموزشی نسبت به یادگیری زبان (می‌خواهد انگلیسی باشد، عربی، فرانسوی، یا آلمانی) ایجاد می‌کنند، جنایتی نابخشودنی است و چقدر خوب می‌شود هر چه زودتر این مقدمات را فراهم کنیم (کتاب، تفکر نقادانه و تجزیه و تحلیل، کمی ریاضی و انگلیسی کارراه‌انداز) تا هرچه سریع‌تر از دست نامعلمان رها شویم.

بگذریم.

کمی حاشیه رفتم.

می‌گفتم که مدیوم مورد علاقه من کتاب است. اما پادکست به چند دلیل جای خود را در زندگی‌ام باز کرده است:

یکی به دلیل رفت و آمدها و به اصطلاح وقت‌های مرده است. البته خوشبختانه من می‌توانم در زمان حرکت ماشین کتاب هم بخوانم، اما زمان‌هایی پیش می‌آید که دوست داری به چشم خود استراحت بدهی و شنونده گفت‌وگوی دو آدمی باشی که صحبت‌هایشان برایت ارزش دارد.

می‌دانید. این خیلی بهتر از شنیدن حرف‌های سطحی و بی‌پایه آدم‌های معمولی است که گاه و بی‌گاه در این طرف و آن طرف شهر راهشان را به گوشت (و البته روانت) پیدا می‌کنند.

دومین نکته سرنخ‌هایی است که در پادکست‌ها می‌شنوم.

بالاخره ما زمان نداریم تا برای هر موضوعی که می‌شنویم کتابی مستقل بخوانیم (و شاید ارزشش را هم نداشته باشد) پادکست‌های پرمحتوا تو را با انواع آدم‌های ارزشمند و موضوعاتی که درباره‌شان یا نشنیده‌ای یا کم شنیده‌ای آشنا می‌کنند و بعد در برخی از آنان آنقدر علاقه ریشه می‌دواند که مستقل به دنبال آن آدم‌ها و موضوعات می‌روی و درباره‌شان کتاب می‌خوانی. مثلاً ممکن است آنقدر نام یک کتاب را بشنوی از زبان آدم‌های مختلف که نتوانی به دنبالش نروی.

خب. به نظرم به عنوان مقدمه معرفی پادکست‌ها کافی باشد، در ادامه این شما و این پادکست‌هایی که من گوش می‌دهم. البته تا یادم نرفته این را هم بگویم ترتیب معرفی پادکست‌ها ارتباطی با اهمیت‌ یا اولویت‌شان ندارد و همه به نظرم پادکست‌های خوب و مفیدی هستند.

۱- تیم‌ فریس شو (Tim Ferriss Show) :

راستش را بخواهید قبل از آن که پادکست‌های تیم فریس را گوش بدهم، احساس خوبی نسبت به او نداشتم.

چرا؟

چون عناوین بعضی از کتاب‌هایش را شنیده بودم مثل The 4-hour work week و The 4-hour body و به نظرم عناوین بازاری و عامه‌پسند یا به قول خود انگلیسی‌زبان‌ها Catchy می‌آمد (مثلا همین عدد چهار و تکرارش در عناوین بعضی از این کتاب‌ها یا اغراق‌هایی که آن زمان فکر می‌کردم که در عناوین وجود دارد مثل این که در هفته ۴ ساعت کار کردن بس است!)

دقیقا یادم نیست چه زمانی و به چه دلیلی اما گوش دادن به یکی دو تا از پادکست‌ها مرا جذب باقی‌شان کرد. تیم، در پادکست‌هایش همان طور که خودش هم معمولاً اول هر کدامشان می‌گوید قرار است بنشیند با آدم‌های موفق تا  راز و رمز و اصول و عادت‌های زندگی‌شان را کشف کند.

این که اصولشان چیست؟

یک روز را چطور می‌گذرانند؟

چه کتابی می‌خوانند؟

چگونه کتاب می‌خوانند؟

امروزی که از او صحبت می‌کنیم، بسیار موفق و مشهور است و چهره‌های بزرگی در پادکستش صحبت کرده‌اند.

آدم‌هایی مثل سث گادین، جیم کالینز، اریک اشمیت، کوین سیستروم، ناوال راویکانت و خیلی‌های دیگر.

اما می‌دانید نکته چیست؟

ابتدا شما به هوای شنیدن صحبت‌های کسانی که از قبل می‌شناسید جذب پادکست‌های او می‌شوید اما بعد می‌فهمید جذابیت بیشتر در شناختن و شنیدن صحبت آدم‌هایی است که شما آن‌ها را نمی‌شناسید اما آدم‌های جالبی هستند.

مثلاً چند هفته پیش بود که او با سافی باکال (Safi Bahcall) صحبت کرد: فردی که لیسانس را در رشته فیزیک نظری از دانشگاه هاروارد گرفته و در استنفورد در همین رشته فیزیک، دکتری گرفته و فیزیکدان قهاری به حساب می‌آمده است.

اما توی سی‌ویک‌سالگی تصمیم می‌گیرد برود در دنیای بیزینس و به عنوان مشاور کسب‌وکار جذب شرکت مشهور مشاوره مدیریت مکنزی می‌شود. داستان آماده شدنش برای رفتن به مصاحبه مکنزی مثل تهیه کت و شلوار یا برای اولین بار پا از دانشگاه بیرون گذاشتنش به منظور ورود به دنیای کسب‌وکار شنیدنی است. تازه جالب‌تر می‌شود وقتی می‌فهمی که الان مدیرعامل یک شرکت فعال در بیوتکنولوژی و مبارزه با سرطان است و به تازگی‌ کتابی منتشر کرده با عنوان Loonshots: How to nurture ideas that win wars, cure diseases, and transform industries که درباره اجرایی کردن ایده‌های دیوانه‌واری صحبت می‌کند که تاثیر بزرگی در دنیا می‌گذارند.

حالا شما قضاوت کنید حیف نیست که با چنین آدم‌هایی آشنا نشویم؟

حیف نیست وقت‌مان را به غرولند‌های معمولِ آدم‌های کوچک اختصاص دهیم؟

مگر قرار است چقدر عمر کنیم که «زمان»، این دارایی ارزشمندمان را صرف آدم‌های بی‌انگیزه می‌کنیم؟

خلاصه که اگر بخواهیم به این دسته‌بندی‌های معمولی تن دهیم، پادکست تیم را باید جز دسته «توسعه شخصی» بدانیم. اما یک چیز اگر از شنیدن دنیای بسیاری از این آدم‌ها یاد گرفته باشم این است که مرز کشیدن و خود را محدود به مرزها دانستن به دنیای همان آدم‌های معمولی اختصاص دارد.

راستی یادم رفت به این نکته اشاره کنم که بسیاری از پادکست‌های او از ۲ ساعت هم طولانی‌تر است و حتی شده ۳ ساعت را هم رد کنند. اما این فرم بلند پادکست‌ها دقیقا همان چیزی است که من دوست دارم، این که گفت‌وگوها فرصت ریشه زدن و عمیق‌تر شدن دارند و این گونه تو را هم عمیق خواهند کرد.

۲- Econtalk به میزبانی راس رابرتز:

قبلاً به بهانه‌های مختلف از پادکست Econtalk نوشته بودم (مثلاً در این نوشته)، اولین بار که با ایکان‌تاک آشنا شدم زمانی بود که می‌خواستم بیشتر درباره کتاب Free از کریس اندرسون بدانم.

هم کتاب Long tail و هم Free را به توصیه محمدرضا شعبانعلی تهیه کرده بودم که کریس اندرسون نویسنده‌شان است و برای کسی که می‌خواهد با دنیای کسب‌وکارهای دیجیتال آشنا باشد، خواندشان بسیار مفید است.

خواندن Long tail (دم بلند) برایم دوست‌داشتنی و اثرگذار بود و حالا وقتی می‌دیدم که محمدرضا اعتبار بیشتری هم به Free داده، می‌دانستم جواهر دیگری در انتظار است.

اما درست مثل کسی که تیزر یک فیلم را می‌بیند به خصوص بعد از خواندن Long tail می‌خواستم صدای کریس اندرسون را بشنوم (که امیدوارم او را با موسس تد اشتباه نگیرید، آن کریس اندرسون دیگری است) و اندکی از زبان خود او با حال و هوای کتاب آشنا شوم.

این گونه بود که جست‌وجو کردم و به Econtalk رسیدم. این گفت و گو به قدری برایم جذاب بود که مشتری گفت‌وگوهای دیگر راس‌ رابرتز (Russ Roberts) نازنین شدم که از سال ۲۰۰۶ به این طرف برقرار است.

آقای رابرتز که خود اقتصاددان و دانش آموخته دانشگاه شیکاگو (یکی از مشهورترین دانشگاه‌ها در زمینه اقتصاد) است در این گفت‌وگوها با طیف متنوعی از اقتصاددانان مثل برندگان جایزه نوبل درباره موضوعات متنوعی صحبت می‌کند. اما این اشتباه است که فکر کنیم که مهمان‌های او تنها اقتصادی هستند، مهمان‌های متنوع و البته متخصصی در برنامه او ظاهر می‌شوند که درباره موضوعات زیادی مانند کسب‌وکار، سیاست، تکنولوژی، تفکر، مسئولیت اجتماعی و خیلی چیزهای دیگر صحبت می‌کنند.

طبیعتاً به علت ماهیت تخصصی‌، پادکست‌های او، شنوندگان بسیار کمتری در مقایسه با تیم فریس دارد، اما کم‎تر بودن شنونده‌ها اصلاً شاخص خوبی برای ارزیابی ارزشمندی پادکست‌هایش نیست.

آگاهی ژرف‌تر من و جوانه زدن علاقه‌ام در بسیاری از موضوعات و به خصوص موضوعات اقتصادی، مدیون پادکست‌های اوست. به عنوان مثال اگر مکتب‌های مختلف اقتصادی را بهتر می‌شناسم و درباره‌شان مطالعه کردم یا اگر بهتر با تاریخ اقتصاد و کارکردهای اقتصاد آشنا هستم یا به سبب صحبت‌های مستقیم این پادکست بوده یا به سبب نشانه‌های فراوانی است که در اختیارم گذاشته برای پیگیری و یادگیری، از این رو من احساس دین زیادی به او دارم.

۳- Masters in Business به میزبانی بری ریتهولتز (Barry Ritholtz):

اولین بار با این سری پادکست‌ها در سایت متمم آشنا شدم. به این دلیل که این پادکست  متعلق به رسانه بلومبرگ است، فرم استاندارد و زمان مشخص‌تری دارد (حدودا یک ساعت) و سوالات و موضوعات مشخصی‌تر هم در آن مطرح می‌شود.

معمولاً مهمانان هم به دنیای مالی، سرمایه‌گذاری و کسب‌وکار تعلق دارند.

این پادکست‌ منبع غنی برای فهمیدن دنیای مالی و سرمایه‌گذاری‌ فراهم می‌کند. می‌دانید بعید است شما بخواهید استراتژیست قوی‌ئی در دنیای کسب‌وکار باشید اما بازارهای مالی، صندوق‌های سرمایه‌گذاری، بازارهای بدهی و اوراق قرضه و روش‌های تامین مالی را نشناسید (حداقل به صورتی که گلیم‌تان را بتوانید از آب بیرون بکشید). و به نظرم پادکست‌های بری ریتهولتز  دنیایی از کلمات کلیدی، عناوین کتاب‌ها و اسامی آدم‌هاست که می‌تواند منظومه‌ای از مفاهیم جدید را به رویتان بگشاید.

۴- The Knowledge Project به میزبانی شین پریش (Shane Parrish):

راستش را بخواهید من قبل از آن که پادکست‌های آقای پریش را گوش بدهم، نوشته‌هایی از سایت متعلق به او با عنوان Farnam Street خوانده بودم.

در معرفی سایت Farnam Street آورده شده که این سایت به شما کمک می‌کند که بفهمید دنیا چگونه کار می‌کند، تصمیم‌های بهتری بگیریدی و بهتر زندگی کنید.

به نظرم همین معرفی کوتاه کافی باشد که برای یک بار هم که شده به آن سر بزنید و درون دنیایش چرخی بزنید. نکته جالب این جاست که این سایت در میان اهالی وال‌استریت هم بسیار پرطرفدار است. به حدی که امروز آقای پریش از کارمند امنیت یک شرکت کانادایی به مشاور برخی از ثروتمندترین شرکت‌های دنیا رسیده است.

خب با این معرفی، به نظرم مشخص باشد که حال و هوای این پادکست هم چگونه‌ باشد: شنیدن گفت‌وگوهای دونفره و بعضاً بلندمدت. می‌دانید تا حدودی یادآور پادکست‌های تیم فریس برایتان خواهد بود. در این جا هم می‌توانید صحبت‌های پرمغزی را دنبال کنید که هم حالتان را خوب می‌کند و هم یادآور خوشبختی ماست که به سبب تکنولوژی می‌توانیم صدا و سیمای خودمان را بسازیم و برای حلقه« شنیدن» در امتداد حلقه «خواندن»مان در زنجیر یادگیری جایی پیدا کنیم.

به غیر از پادکست‌های بالا که معمولاً مداوم پیگیری‌شان می‌کنم، پادکست‌های دیگری هم هستند که واقعا ارزشمندند و هر چند وقت به آن‌ها هم سر می‌زنم از جمله:

HBR IdeaCast که اگر به موضوعات کسب‌وکار یا نشریه کسب‌وکار هاروارد علاقه دارید آن را از دست ندهید.

Masters of Scale که به ریدهافمن تعلق دارد و معمولاً داستان رشد کسب‌وکارهای استارتاپی است.

A16z podcasts که متعلق به شرکت سرمایه‌گذاری جسورانه (Venture capital) اندریسن هورویتز (Andreesen Horowitz) است.

و (ETL (Entrepreneurial Thought Leadets که کاری از مرکز کارآفرینی دانشگاه استنفورد است که رهبران کسب‌وکار در آن از پرپیچ و خم‌ سفر کسب‌وکارهایشان می‌گویند.

***

خب به نظرم برای این نوشته کافی باشد. فقط دو نکته باقی می‌ماند:

با این که من  پادکست‌های فارسی را به صورت مداوم دنبال نمی‌کنم اما به نظر می‌رسد اتفاقات خوبی در این زمینه هم در حال روی دادن است.

به غیر از فراگیری پادکست‌های مشهوری مانند چنل‌بی یا جادی، پادکست «کار نکن» امین آرامش (که ضمناً از دوستان خوب من  هم هست) به نظرم ارزش پیگیری دارد.

موضوعی که او در این پادکست‌ها دنبال می‌کند، یکی از نیازهای جدی امروز ماست، این که چگونه با علاقه کار کنیم؛ شنیدن صحبت‌های مهمانانش هم جذاب‌ است. به نظرم این پادکست در آینده می‌تواند چیزی شبیه به پادکست‌های تیم‌فریس و روایت‌گر داستان زندگی آدم‌های بزرگ و جذاب ایرانی باشد که از «کار نکردنشان» می‌گویند.

ضمناً کارهای امیدوارکننده‌ای هم در این فضا در حال اجراست مثل پلتفرمی که صدرا علی‌آبادی و دوستانش با عنوان هزارو راه‌اندازی کردند و امیدوارم در ادامه با همتی که به خرج می‌دهند بتواند به یکی از معتبرترین مرجع‌های پادکست فارسی تبدیل شود.

دومین نکته هم یادآوری این نکته است که اولین فایل‌های صوتی که مرا با ارزش دنیای صدا و یادگیری از طریق آن آشنا کرد، فایل‌های رادیو مذاکره بود، به همین دلیل به نظرم نمی‌شود از دنیای پادکست‌ها صحبت کرد، اما به یاد تلاش بی‌نظیر محمدرضا شعبانعلی در دنیای آموزش نیفتاد، که البته  متمم هم ادامه‌ همان راه به شکلی عمیق‌تر و پایدارتر است.

***

امیدوارم که این نوشته برایتان مفید بوده باشد.

راستی به عنوان صحبت آخر، اگر پادکست‌های خوبی را می‌شناسید که دوست دارید آن‌ها را با بقیه هم به اشتراک بگذارید، ممنون می‌شوم زیر همین نوشته معرفی کنید، تا هم من و هم خوانندگان اینجا، از شنیدنشان محروم نشویم.

11 Responses
  • پانیذ
    خرداد ۱۵

    سلام
    ممنون از پیشنهاداتتون؛ به نظرم جای پادکست women in work خالی آمد این پادکست علاوه بر اینکه راهنما خوبی برای خانم ها در محیط کار هست به آقایون هم نگرش های گاها اشتباه ذهنیشون را در محیط کار را نشون میدهد.
    البته عموما مقایسه ها در فرهنگ آمریکا هست با این حال نمونه مشابه زیاد دیده میشود.

    • بابک یزدی
      خرداد ۱۵

      سلام. ممنون بابت پادکستی که پیشنهاد دادید. به نظر باید پادکست‌های جالب و مفیدی برای همه‌ (فارغ از جنسیت) باشه.

  • احسان
    خرداد ۱۱

    خیلی خلاصه و مفید و Informative بود

  • کاوه
    خرداد ۱۰

    سلام
    بابک عزیز
    یک پیشنهاد: امکان داره گزیده ای از این صحبت ها را به فارسی ترجمه و در سایت خودتون بارگذاری کنید برای من که تازه دارم مهارت زبان انگلیسی را یاد می گیرم یک مقدار سخته که به منبع اصلی رجوع کنم .ممنون میشم که ما رو هم از محتوای پادکست های بینظیر آگاه کنی
    ممنون

    • بابک یزدی
      خرداد ۱۱

      سلام کاوه‌جان. مرسی که پیشنهادت رو مطرح کردی. راستش چند باری توی پست‌های قبلی به بعضی از این پادکست‌ها اشاره کردم ولی به نظر من هم ارزشمنده که حجم بیشتری رو به برخی‌شون اختصاص بدم. امیدوارم بتونه مفید باشه.

      • کاوه
        خرداد ۱۴

        سلام
        بابک جان مرسی از لطفت ،میدونم واقعا سخته که ترجمه کنی و پادکست های مفید را در سایت نمایش بدی
        ممنون از اینکه واقعا وقت گذاشتی

  • علی
    خرداد ۱۰

    من یک سالی هست که مرتب پادکست tropical MBA رو گوش میدم. یه پادکست گفت و گو محور حول کارآفرینی، کار ریموت و غیره. پادکست Dave ramsey رو هم معمولا گوش میدم. این پادکست سه ساعته هر روز منتشر میشه و مردم زنگ میزنن سوالای اقتصادیشون رو از دیو رمزی میپرسن. گوش دادن به دغدغه مردم آمریکا و مقایسه با وضع ایران کار جالبیه

    • بابک یزدی
      خرداد ۱۰

      ممنون علی‌جان که وقت گذاشتی و این دو پادکست رو معرفی کردی.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *