مدتی پیش و ناگهانی هوس کردم که فیلم کلاهقرمزی و پسرخاله را ببینم. جدای از بار نوستالژی فراوان این تجدید خاطره، دوست داشتم این فیلم را بهانهای قرار دهم درباره موضوعی در باب انتخاب استراتژی ارتباطی یک رهبر دیجیتالی با مخاطبان که البته این فیلم تنها جرقهای زد برای پرداختن به آن.
سه نقشی که محتوا میتواند برای کسبوکار شما بازی کند
این پست از بسیاری جهات برای خودم پست مهمی است و امیدوارم بتوانم آن چیزی را که در ذهن دارم به روایت کلمات پیاده کنم.
قبل از این که وارد خود موضوع اصلی پست شویم احساس میکنم نیاز داریم ذهنمان را درباره یک «کلمه» به هم نزدیک کنیم و طبیعتاً این نزدیک کردن نوعی قرارداد است.
استراتژی محتوا و چند نکتهی اشتباه
احتمالاً داستان فیل مولانا در اتاق تاریک را شنیده باشید، همان که هر کس از ظن خود یار فیل ماجرا میشد و آن را توصیف میکرد.
اما این مقدمه چه ارتباطی با استراتژی و بعد از آن استراتژی محتوا دارد؟
قیاس این فیل با استراتژی کاری است که هنری مینتزبرگ از اساتید بزرگ استراتژی در کتاب Strategy Safari کرده.
دو سوال مهم «استراتژی» که باید از خود پرسید.
حیف نیست تا این جا که اومدی ادامه ندی؟
حیف نیست تا این جا رو که خوندی، بقیهش رو نخونی؟
حیف نیست بعد از مدتها که توی این سازمان کار پیدا کردی، اون رو ول کنی؟
***
نه اشتباه نکنید نمیخواهم بگویم «نه، حیف نیست.»
شاید بعضی وقتها هم واقعاً «حیف» باشد.
استراتژی مکمل (۲): رقابت در بهبود کیفیت محصول تا کجا؟
پست قبل را با این سوال شروع کردم که در دنیایی که هر روز کالاها عالیتر و خدمات باکیفیتتر میشوند، کلید موفقیت چیست؟ در واقع پست «چرا باید چرخدنده نبود؟» را هم با چنین دغدغهای نوشتم.
استراتژی «مکمل»: وقتی که ریاضیات نقض میشود.
کلید موفقیت در دنیایی که محصولاتش هر روز عالیتر و خدماتش باکیفیتتر میشوند، چیست؟
در دنیایی که رقابت مشخصه اصلی آن میشود و آنقدر این آش شور میگردد که نفسی برای ادامه مبارزه نمیماند.
آیا تیترها باید گوگلفرندلی باشند؟
مقدمه
مدتی بود که میخواستم شروع کنم و مطالبی درباره استراتژی محتوا (آنگونه که تاکنون من آن را فهمیدهام.) بنویسم. جدا از این که اعتقاد دارم نوشتن باعث تثبیت و دستهبندی بهتر آنچه در ذهن دارم میشود، دوست داشتم آنها را در این جا نیز به اشتراک بگذارم، به این قصد که (و صدالبته شاید) برای عدّهای مفید واقع شود.
آخرین دیدگاهها