تا قبلش آرام بودید. جلوی پنجره ایستاده بودید. پنجرهای که نگاهش رو به سوی خیابان بود. خیابانی که گوشه و کنارش را برگهای پاییزی فرش کرده بودند.
جلوی پنجره ایستاده بودید و چای داغی در دست داشتید.
تا قبلش آرام بودید. جلوی پنجره ایستاده بودید. پنجرهای که نگاهش رو به سوی خیابان بود. خیابانی که گوشه و کنارش را برگهای پاییزی فرش کرده بودند.
جلوی پنجره ایستاده بودید و چای داغی در دست داشتید.
آخرین دیدگاهها