هدر خبرنامه عضو شوید

بایگانی برچسب ابزار فکری

مهاجرت به چه معناست؟

پیش‌نوشت: این پست در ادامه پست قبلی (اینجا) نوشته شده است شاید دوست داشته باشید نگاهی هم به آن بیاندازید. این روزها نگاهم به کلمات کمی تغییر کرده و احساس می‌کنم وزن بسیار بیشتری را در زندگی باید به آن‌ها بدهم.

زندگی بر لبه (قسمت دوم آموخته‌هایم از اقتصاد)

آقای گرگوری منکیو (+)، استاد شهیر اقتصاد در دانشگاه هاروارد در ابتدای کتاب اصول اقتصاد خود که یکی از مشهورترین کتاب‌های درسی اقتصاد است، فصلی دارد که در آن به شرح ده اصل اقتصاد –طبیعتاً به انتخاب این نویسنده- می‌پردازد.

شما چه استفاده‌ای از «دست نامرئی» می‌کنید؟

پیش‌نوشت: راستش می‌خواستم در این پست، از چیزهای دیگری بگویم که از اقتصاد آموخته‌ام. به عنوان مثال می‌خواستم از آدام اسمیت و «دست نامرئی» بازار بگویم و البته تا حدی به سبک و سیاقی که دارم این آموخته را شرح و بسط بدهم.

نکاتی که از اقتصاد آموختم (قسمت اول)

پیش‌نوشت: تصمیم گرفتم کمی از درس‌هایی که از اقتصاد آموخته‌ام (یا فکر می‌کنم که آموخته‌ام) بنویسم. ابزارها و مدل‌هایی که احساس می‌کنم به من قدرت بیش‌تری در فهم دنیای پیرامون داده‌اند.

ابزارهای «ساده» فکری که «آسان» به دست نمی‌آیند

کنکور در خاطره جمعی خیلی از ما جا خوش کرده. چه از نوع دولتی‌ش یا آزاد  چه بسته به مقطع تحصیلی و داستان کنکور لیسانس و ارشد و مانند اینها.

رقابت در برابر شانس (۲)

این پست دومین نوشته‌ای است که به «ابزار فکری» مطرح شده در کتاب «رقابت در برابر شانس» اثر پرمحتوای کلیتون کریستنسن و جمعی از همکارانش می‌پردازم. پیشنهاد من این است که اگر آن پست را نخوانده‌اید به اینجا مراجعه کرده و حتماً مطالعه‌ش کنید تا بتوانید از این پست استفاده بسیار بهتری ببرید.

رقابت در برابر شانس (۱)

هنگامی که شروع به خواندن کتاب «رقابت در برابر شانس» می‌کردم، اصلاً تصور نمی‌کردم که چارچوب یا تئوری مطرح شده در کتاب می‌تواند این اندازه به عنوان یک «ابزار فکری» در زندگی روزمره به کمکم آید.