یکی از دلمشغولیها یا بهتر از آن، ذهنمشغولیهایم تلاش برای درک «مفهوم»هایی است که آنها را به زبان میآوریم.
میگوییم اقتصاد.
میگوییم رشد اقتصادی.
یکی از دلمشغولیها یا بهتر از آن، ذهنمشغولیهایم تلاش برای درک «مفهوم»هایی است که آنها را به زبان میآوریم.
میگوییم اقتصاد.
میگوییم رشد اقتصادی.
به احتمال زیاد شما کلیپ حدوداً یک دقیقهای زیر را دیدهاید. کلیپی که اسم رسمیاش «تست توجه انتخابی» یا Selective attention test است و قرار است شما در آن تعداد پاسهایی را که میان افرادی که لباس سفید پوشیدهاند را بشمارید.

مشهور است یکی از دلایل ثروت افسانهای وارن بافت (warren Buffet) در بازار سهام، مربوط به کشف شرکتهایی بوده که ارزش ذاتیشان از قیمت بازار بیشتر است.

تعریف این که بانکها چه هستند و چه کار میکنند از آن تعریفهای سهل و دشوار است. سهل به این خاطر که همه احساس میکنیم میدانیم بانک چیست و با آن خاطره داریم و آنقدر این طرف و آن طرف شهر بانک وجود دارد که شاید هیچ گاه دقیق به این فکر نکرده باشیم که بانکها چرا وجود دارند و نقششان در اقتصاد چیست.

قیمت چیست و چرا نقش آن برای یک اقتصاد حیاتی است؟ به نظرم اغراق نیست اگر بگوییم درهای سعادت به روی ملتی باز میشود که میفهمد قیمت یعنی چه و چرا کارکرد مهمی در چرخاندن اصولی چرخهای اقتصاد یک مملکت بازی میکند.

به حاشیه نروم.
هر چه بیشتر در احوالات خودم و تا حدودی اطرافیان دقیق میشوم. هر چه بیشتر سعی میکنم بفهمم انتخاب کدام مسیر میتواند موفقترم کند.

ما با «روایت»هایمان زندگی میکنیم. روایتهایی که نمودار مدلهایی است که ذهنمان برای تفسیر دنیای پیرامونش ساخته است.
روایتی که در این جا منظور من است میتواند حتی یک گزاره باشد لازم نیست داستانی بس بالا و بلند ساخته باشم تا بتوانم اسم «روایت» بر آن بگذارم.

نزدیکبینی را هم به نظرم میتوان از دسته واژههای ذهنی(+) دانست.
از این نظر که ممکن است دوراندیشی ما در دورهای، در دورهی دیگر نزدیکبینی باشد.

پیشنوشت: راستش را بخواهید این نوشته به طور قابلتوجهای به برداشتهای شخصی و تاملات من آغشته شده و امیدوارم بیشتر به عنوان یک خوراک فکری به آن نگاه کنید تا یک حکم قطعی.

تصویر از G.Crescoli
پیشنوشت: اگر نوشتههای پیشین مرا خوانده باشید احتمالاً با علاقه من با موضوع «مرز» آشنایی دارید.
آخرین دیدگاهها