پست قبل را با این سوال شروع کردم که در دنیایی که هر روز کالاها عالیتر و خدمات باکیفیتتر میشوند، کلید موفقیت چیست؟ در واقع پست «چرا باید چرخدنده نبود؟» را هم با چنین دغدغهای نوشتم.
استراتژی «مکمل»: وقتی که ریاضیات نقض میشود.
کلید موفقیت در دنیایی که محصولاتش هر روز عالیتر و خدماتش باکیفیتتر میشوند، چیست؟
در دنیایی که رقابت مشخصه اصلی آن میشود و آنقدر این آش شور میگردد که نفسی برای ادامه مبارزه نمیماند.
چرا باید «چرخدنده» نبود؟
داستان این است.
زمان و مکانی که هیچ فکرش را نمیکنی خاطرهای آویز ذهنت میشود که حاصلش، که آموختهاش، عمری با تو میماند.
***
دوستم تازه از مصاحبه کاری بیرون آمده بود.
تکنولوژی و دید ابزاری ما
یکی از مهمترین نکاتی که این روزها ذهنم را مشغول کرده، قابلیتهایی است که تکنولوژی ایجاد میکند و صد البته منظورم قابلیتهایی نیست که تکنولوژی در گام اول به خاطر آنها به وجود آمده.
آیا ما فرمانروای بدنمان هستیم؟
ارنست همینگوی در کتاب «وداع با اسلحه» از «فردریک هنری» مینویسد. فردی آمریکایی که در جبهه ارتش ایتالیا علیه اتریش در جنگ جهانی اول میجنگد.
در اوایل کتاب، صحنههایی عادی روایت میشوند.
آیا تیترها باید گوگلفرندلی باشند؟
مقدمه
مدتی بود که میخواستم شروع کنم و مطالبی درباره استراتژی محتوا (آنگونه که تاکنون من آن را فهمیدهام.) بنویسم. جدا از این که اعتقاد دارم نوشتن باعث تثبیت و دستهبندی بهتر آنچه در ذهن دارم میشود، دوست داشتم آنها را در این جا نیز به اشتراک بگذارم، به این قصد که (و صدالبته شاید) برای عدّهای مفید واقع شود.
اسنپ از کجا «میتواند» پول درآورد؟
پیشنوشت: در این نوشته (البته به صورت داستانی) درباره مدل درآمدی اسنپ و این که اسنپ (یا به صورت کلی، پلتفرمهای دیجیتال) چگونه میتوانند پول درآورند صحبت کردهام.
چند پرده از گردهمایی متمم
پرده اول-
در پرده اول، شاید بهتر بود از «احساس و شوقی» بگویم که در این همایش موج میزد. اما خوشامدگویی و صحبت مختصر ابتدایی محمدرضا شعبانعلی با خودش نکتهی عجیبی داشت که ترجیح میدهم پرده اول را با آن شروع کنم.
گردهمایی «متمم» و داستان «مرغ دریایی و گیلهمات»
اگر با «متمم» آشنا نیستید شاید بهتر باشد آن را در گوگل جستوجو کنید، در آن چرخی بزنید، هوایش را تنفس کنید، «درباره متمم»ش را بخوانید. بعد دوباره برگردید.
اگر با متمم آشنا هستید.
از درد دوراهیهای (دروغین) دستساز
شماره را نمیشناختم.
دوراهی این که به این شماره جواب بدهم یا نه. در خلسه خودم بودم و ترجیح میدادم این خلسه بههم نخورد. «کاش»ی درونم میجهید که «کاش» گوشی را سایلنت کرده بودم.
آخرین دیدگاهها