هدر خبرنامه عضو شوید

درباره مقاله «بازشناسی انحصار در عصر دیجیتال»

یکی از دل‌مشغولی‌ها یا بهتر از آن، ذهن‌مشغولی‌هایم  تلاش برای درک «مفهوم»‌هایی است که آن‌ها را به زبان می‌آوریم.

می‌گوییم اقتصاد.

می‌گوییم رشد اقتصادی.

می‌گوییم دولت.

می‌گوییم استارتاپ.

می‌گوییم سرمایه‌گذاری خطرپذیر.

می‌گوییم IPO.

و خیلی وقت‌ها بیشتر از آن که «مفهوم» به معنای کوهی از ارتباطات درونی، مصداق‌ها، مثال‌ها، داستان‌ها، تجربه‌ها و خلاصه ارتباطاتی که هم‌چون یک بلور به ظهور یک «مفهوم» کنند در ذهن‌مان باشد، مشتی تصویر داریم.

این گونه استارتاپ می‌شود مشتی انسان کم سن و سال و محیط کاری خلاف‌عادت.

این گونه دولت معادل می‌شود تصویری از یک موجود خیالی که قدرت انجام هر کاری را دارد و فقط دلش نمی‌خواهد یا با ما سر لج دارد.

و تصاویر متفاوتی که به ذهنمان می‌رسد از واژگان یا عبارت‌هایی که به گوشمان می‌خورد.

 به دلیل موقعیت کاری و درگیری ذهنی مستقیم‌تر خودم، این ذهن‌مشغولی شدت بیشتری گرفته است. احساس می‌کنم بسیاری از واژگانی که در ادبیات هر روزه افراد فعال در کسب‌وکار و به خصوص کسب‌وکارهای دیجیتالی رد و بدل می‌شود بیشتر از جنس تصاویرند تا مفاهیم.

خیلی از واژگان هر روز استفاده می‌شوند مثل استراتژی، مثل بازاریابی، مثل مدل کسب‌وکار، مثل استارتاپ، مثل سرمایه‌گذاری خطرپذیر، اما دو طرفی که این واژگان را در ارتباطاتشان باهم استفاده می‌کنند، به نظر می‌رسد فهم مشترکی نسبت به آن چه از آن با هم صحبت می‌کنند را ندارند.

***

بگذریم.

این مقدمه را گفتم تا بگویم دیروز چهارشنبه (۱۷ مردادماه) در روزنامه «دنیای اقتصاد» مطلبی از من چاپ شد که در آن درباره مفهوم «انحصار» در کسب‌وکارهای تکنولوژی‌محور و به قولی آنان که ریشه در اینترنت و دنیای دیجیتالی دارند (Digital native) نوشته‌ام.

که برای خواندن آن می‌توانید اینجا را کلیک کنید.

***

کمی توضیح درباره مقاله

این مفهوم‌پردازی جدای از دغدغه کاری، تلاشی است برای روشن شدن مفاهیمی که احساس می‌کنم در عصر اینترنت پر سرعت و تلفن‌های هوشمند نیاز به بازتعریف دارند و البته تنها نقطه شروعی است که با نظرات دیگر بهتر روشن می‌شود و کمک می‌کند همه به سمت فهم مشترکی نسبت به معنای آن حرکت کنند.

و البته یادمان نرود مفهوم «انحصار» و شناخت مصداق‌های آن در دنیای دیجیتال کاری بس دشوار است. پرونده‌های میلیارد دلاری که گاهی شرکت‌های شناخته‌شده فناوری مثل مایکروسافت و گوگل را درگیر خود می‌کند نشانه آن است که هنوز در کشورهایی که بسیار جلوتر از ما هستند ابهام‌های فراوانی در این مورد وجود دارد.

مثلاً این سوال که آیا همان گونه که ترامپ علاقه دارد نشان دهد آمازون یک مونوپلی یا انحصارگر است؟

این گونه سوالات، سوالاتی نیست که بتوان به سادگی به آنان پاسخ آری یا خیر داد.

 اما در عین حال گاهی می‌بینیم که بدون آن که ریشه‌های مفهومی این بحث دانسته شود (مثلا همین که اصلاً انحصار چیست و چرا بد است؟) بسیاری از مفاهیم دیگر با آن خلط می‌شوند. به عنوان مثال یکی از مفاهیمی هم که با بحث انحصار بسیار مشاهده کرده‌ام که خلط می‌شود بحث رهبری بازار است.

 بسیاری از افراد حتی کسانی که مطالعات اقتصادی هم داشته‌اند، به صورت شهودی و بدون دلایل کافی در اظهارنظرهایشان کسب‌وکاری که رهبری بازار را در دست دارد به انحصارگری متهم می‌کنند.

این مقاله در واقع تلاشی بوده برای نشان دادن این که زمان آن شده که غبار برخی از واژه‌ها را بگیریم و از نو بفهمیمشان و صدالبته که تنها شروعی است که با نظرات و نوشته‌های دیگران می‌تواند بهتر و روشن‌تر شود.

خلاصه که این طور.

***

اگر دوست دارید بیشتر درباره فرق تصاویر و مفاهیم آن گونه که در نظر من است بدانید،احتمالاً دوست داشته باشید مطالب زیر را هم بخوانید:

او به دنبال خوشبختی بود.

مهاجرت به چه معناست؟

بدون نظر.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *