هم‌اتاقی و من (داستان کوتاه)

پیش‌‌نوشت: به نظرم رسید که گاه گاهی از نوشته‌های سال‌ها قبلم را در این جا زیر عنوان «نوشته‌های سال‌های دور» قرار بدهم. بیشتر برای این که جایی ثبت بشوند و هم این که بهتر بتوان خودِ آن سال‌ها و دغدغه‌هایش را شناخت.

طراحی یا پیروی؟ (در نکوهش قطعی‌‌خواهی)

هر سال این داستان تکرار می‌شود.

هزاران نفر برای ورود به مشهورترین دانشگاه‌های کشور تلاش می‌کنند.

 نه یکسال، که چندین سال.

 خواب و خوراک ندارند و رقابت بر تمام وجودشان مستولی است.

در نکوهش «رسمی» شدن یا چرا (تا حد امکان) نباید رسمی شویم؟

منبع عکس

راستش را بخواهید، مجموعه‌ای از حالت‌ها و رفتارها سوقم دادند که این نوشته را بنویسم. مجموعه‌ای از رفتارها و وضعیت‌هایی که آزارم می‌دهند و دوست داشتم که کمتر بودند، که نبودند.